باهَلَ و بلَّغ

جان پیامبر در روز مباهله وصی او در روز غدیر شد

جان پیامبر در روز مباهله وصی او در روز غدیر شد

غریب ترین ایام زندگی ما؟!

ازغریب ترین ایام زندگی ما ایام مباهله است. خیلی از ما عالمانه حرف می‌زنیم و عوامانه فکر می‌کنیم در نتیجه آن ارکان ولایت را تقریباً از دست می‌دهیم در حالی که آن اجزای غیر رکنی را خیلی محترم می‌شمریم مانند اول ذیحجه که سالروز ازدواج وجود مبارک حضرت امیر با فاطمه زهرا(سلام الله علیهما) است اینها جزء واجبات غیر رکنی است.

در نماز یک واجب رکنی داریم یک واجب غیر رکنی، در خصوص امامت و ولایت نیز همین طور است؛ غدیر جزء واجبات رکنی امامت است، مباهله جزء واجبات رکنی ولایت است ، با سالروز ازدواج فرق می‌کند. در حالی که نه رسانه‌ها از او نام می‌برند و نه حوزه‌ها خبری هست! آن وقت آن مسائل واجبات غیر رکنی را خیلی دامن می‌زنیم، آنها هم واجب هست اما مثل اجزای نماز است لکن حمد و سوره کجا، رکوع و سجود کجا؟! حمد و سوره واجب غیر رکنی است اما رکوع و سجود واجب رکنی است.

وقتی مأمون(علیه من الرحمن ما یستحق) ، به وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) عرض می‌کند به چه دلیل علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) افضل است؟ ایشان دیگر نفرمود غدیر، فرمود با ایه ﴿انفسنا﴾ ، خدا وقتی وجود مبارک حضرت امیر علیه السلام را جان پیغمبر می‌داند از این بالاتر فضیلت فرض می‌شود؟! «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» که گفته ی خود پیغمبر است هر چند آن هم از طرف خداست، کجا؛ و اینکه ذات اقدس اله خود فرموده علی جان پیغمبر است، کجا؟! و وجود مبارک امام رضا علیه السلام به این استدلال کرد .


آیت الله العظمی جوادی آملی در درس تفسیرسوره حجرات

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۹ شهریور ۹۶، ۱۷:۲۰ - محمد رضا فرزین
    احسنت

۵ مطلب با موضوع «یادداشت ها و مقالات» ثبت شده است

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تبیین لغوی و اصطلاحی واژۀ مباهله می فرمایند:

مباهله در اصل از ماده بهل (بر وزن سهل) به معنى رها کردن است و حتى در تعبیرات فارسى خود نیز این جمله را به کار مى‏بریم که فلان شخص را بِهِل کرده‏اند یعنى به حال خود رها نموده‏اند. و در تفسیرهاى مذهبى مباهله به معنى آن است که دو گروه بر سر یک امر مذهبى در برابر هم قرار گیرند، و هر کدام درباره دیگرى نفرین کند، نفرین هر کدام مؤثر واقع شد دلیل حقانیت او است.لذا هرگاه دو نفر بعد از بحث‏هاى منطقى و استدلال­هاى عقلى و برهان­هاى روشن، نتوانستند یکدیگر را قانع کنند، در اینجا هر کدام در حقّ دیگرى نفرین مى‏کند و چنین مى‏گوید: «اگر من بر حق هستم و تو خلاف مى‏گویى به مجازات الهى گرفتار شوى» و دیگرى هم همین را تکرار مى‏کند. و به درگاه خدا تضرع مى‏کند و از او مى‏خواهد که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند؛ همان کارى که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در برابر مسیحیان نجران کرد. به چنین کارى با حصول شرائطش «مباهله» مى‏گویند.
ارتباط معناى لغوى و اصطلاحى «مباهله» با یکدیگر روشن است؛ زیرا در مباهله شخصى که مدّعى است حق مى‏گوید طرف دیگر را رها مى‏کند و امر او را به خداوند محوّل و واگذار مى‏نماید.


برای خواندن متن کامل تأمّلی در حقیقت «مباهله» از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۵۳
حدیث


ابن تیمیه در رابطه با دلالت آیه مباهله و دیدگاه شیعه چنین مى نویسد:
«اما این که پیامبر صلى الله علیه وآله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را در مباهله با خود همراه ساختند; روایتى صحیح است. این روایت را مسلم، از سعد بن ابى وقّاص نقل کرده است. سعد در روایتى مفصّل و طولانى مى گوید: وقتى آیه (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ) نازل شد، رسول خدا  صلى الله علیه وآله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را فراخواند و فرمود:
اللهمّ هؤلاء أهلی;
خدایا! اینان اهل من هستند.
اما این روایت بر امامت و افضل بودن، دلالتى ندارد.
علاّمه حلى در ذیل این روایت مى گوید: خداوند در این آیه على علیه السلام را نفس رسول خدا صلى الله علیه وآله مى داند، بى تردید به معناى اتّحاد وجودى این دو نیست. زیرا اتّحاد محال است. پس به معناى مساوات این دو خواهد بود. وقتى پیامبر ولایت عامه دارند، شخص مساوى با آن حضرت نیز این مقام را دارد.
در پاسخ او باید بگوییم: ما نمى پذیریم که پس از محال بودن اتّحاد میان این دو شخص، باید مقصود مساوات میان آن ها باشد. دلیلى بر این مساوات وجود ندارد. بلکه اساساً وجود مساوات امرى غیرممکن است; زیرا هیچ کس ـ نه على علیه السلام و نه فرد دیگرى ـ با رسول خدا صلى الله علیه وآله برابر نیست.
واژه «انفسنا» در زبان عرب اقتضاى مساوات ندارد; چرا که خداوند متعال درباره جریان «إفک; داستان تهمت زدن» نیز مى فرماید:
(لَوْلا إِذْسَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا);2
چرا هنگامى که آن (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان باایمان نسبت به خود گمان خیر نبردند و نگفتند: این دروغى بزرگ و آشکار است؟!
خداوند، درباره داستان بنى اسرائیل مى فرماید:
(فَتُوبُوا إِلى بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ);3
پس توبه کنید; و به سوى خالق خود باز گردید و خود را به قتل برسانید!
یعنى برخى، برخى دیگر را بکشید. در این جا نمى توان گفت: این افراد مساوى باشند و کسى که گوساله پرست است با آن که گوساله نمى پرستد; مساوى است.
هم چنین در این سخن خداوند که (لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ); «خود را نکشید» معناى تساوى و برابر بودن مد نظر نیست.
خداوند متعال مى فرماید:
(وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ).4
یعنى برخى از شما به برخى دیگر نیش نزند و عیب نگیرد.
در این جا از تمام مؤمنان خواسته شده که چنین صدمه اى را در حق یک دیگر روا ندارند. در حالى است که همه آن ها از مقام و فضیلتى یکسان برخوردار نبودند و باید گفت: نه ظالم مانند مظلوم است و نه امام مانند مأموم.
در این راستا مى توان به این سخن خداوند نیز اشاره کرد که مى فرماید:
(ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ).5
یعنى هم دیگر را مى کشید.
با این تفاصیل باید گفت: حال که لفظ «نفس»، در عبارت قرآنى (أَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ) مانند معناى این واژه در آیات (وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ)و (لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا) و موارد دیگرى است و در این آیات وجود این تساوى غیر ممکن است; پس باید گفت: در آیه مورد بحث نیز، دلالت بر تساوى با قوت بیشترى منتفى است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۵۱
حدیث
آیه مباهله و امامت امام علی علیه السلام

نویسندگان
زهرا امرایی* 1؛ محمدجواد رضایی ره2
1مدرس دانشگاه خوارزمی تهران
2استادیار دانشگاه خوارزمی تهران

چکیده
:
 آیه شصت و یکم سوره آل‌عمران که در جریان مباهله‌ پیامبر با مسیحیان نجران نازل شده و مشهور به آیه «مباهله» است، از روشن‌‌ترین دلایل قرآنی بر فضیلت اهل بیت عصمت و به ویژه امیر مؤمنان (ع) است.
در این آیه آمده است: «... فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُ‏ْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَذِبِین». علمای شیعه، به اتفاق، با استناد به قرائن درون‌متنی و برون‌متنی مصداق «انفسنا» را علی (ع) به تنهایی یا محمد (ص) و علی (ع) می‌دانند. اما دانشمندان سنی در این باره اختلاف نظر دارند. بخش اعظم آنها با توجه به روایات مربوط به شأن نزول آیه هماهنگ با دانشمندان شیعه، مصداق آن را علی (ع) به تنهایی یا پیامبر (ص) و علی (ع) شمرده‌اند. شیعیان به موجب این آیه علی (ع) را برترین انسان پس از پیامبر اکرم (ص) دانسته و به همین دلیل با حضور او احدی را شایسته رهبری امت اسلام نمی‌دانند، همان‌طور که با حضور شخص پیامبر کسی را شایسته رهبری نمی‌دانند. پاره‌ای از دانشمندان سنی با این استدلال مخالفت کرده و شبهاتی درافکنده‌اند. در این مقاله این دیدگاه‌ها به تفصیل طرح شده و پاسخ شبهات مخالفان عرضه شده است

برای دریافت این مقاله کلیک کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۴۴
حدیث

مباهله ،به روایت متون کهن

نویسنده: عبدالحسین بزرگمهرنیا


اشاره:

درتاریخ 23 ساله بعثت پیامبر اکرم و نبی معظّم،روزهای بسیار مهم و سرنوشت سازی وجود دارد که هریک از رخدادهای آن به تنهایی برای اثبات حقانیت اسلام، نزد دوست و دشمن کافی است. یکی از این رویدادهای مهم و ممتاز«روز مباهله» است که در آن توحید، نبوّت و امامت در کامل ترین چهره ها جلوه کرده و حقیقت ناب و نورانی خود را نشان داد.دراین واقعه عظیم و رویداد سترگ،مسلمانان به حقایقی پنهان از دین خود دست یافتند و فهمیدند که نام نورانی پیامبرخاتم (ص) و خاندان عزیز او در کتاب های آسمانی پیامبران پیشین آمده و همه انبیای سلف بشارت ظهور او را داده اند. آیا مسلمانان نباید چنین روزی را جشن بگیرند؟ روزی را که در آن نه تنها اهل کتاب به حقانیت اسلام اقرار و اعتراف کردند،بلکه کتاب های آسمانی از صحیفه حضرت آدم تا انجیل حضرت عیسی بن مریم(ع)گشوده و قرائت و نام های نورانی آل محمد (ص) از متن آن خوانده شده است وچنین حادثه ای شگرف و شگفت تنها یک باردرتاریخ بعثت پیامبر (ص) پیش آمده و هرگزتکرار نشد.

سخنی کوچک از حادثه ای بزرگ:

حادثه ای که به نام مباهله در تاریخ اسلام رُخ داد و از برجسته ترین فضائل علی (ع) واهل بیت(ع) و سند حقانیت پیامبراست، مربوط به سال های پس از فتح مکه و مکاتبات پیامبراسلام با سران ادیان،قبایل و زمامداران برای پذیرش اسلام بود. ازجمله نامه های رسول خدا (ص)، نامه ایشان به مسیحیان بود که آنان را به خداپرستی و ولایت خداوند دعوت کرد. هیئت بلند پایه ای ازسوی آنان به مدینه آمد و چون درگفت و گوهای شفاهی به نتیجه ای نرسیدند، به پیشنهاد پیامبر،مباهله را پذیرفتند. قرآن کریم فرموده است:«فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین».روز موعود، مصادف با 24 ذی حجّه بود.تعداد مسیحیان را ده ها نفر (تا هفتاد نفر) نقل کرده اند که با هیئتی آراسته و با شکوه وارد مدینه شده بودند. قرار بود در روز تعیین شده، هر دو گروه، طرف مقابل را نفرین کنند که اگر باطل و ظالم اند دچار غضب الهی شوند. مسیحیان چون دیدند پیامبراسلام(ص) تنها با چند تن از نزدیکان خود با حالتی سرشار از خشوع آمده است،ازمباهله بیمناک شدند و او را صادق یافتند و با آن حضرت صلح کردند و قراری مبنی برپرداخت «جزیه» به حکومت اسلامی امضا کردند که جریان و داستان آن به روایات متون کهن،آن هم عمدتاً از متون غیرشیعی -درهمین مقاله- آمده است.

ویژگی های اعجاز مباهله:

داستان مباهله در منابع تاریخی و حدیثی فراوانی به صورت مفصّل آمده و آن چه گذشت اشاره ای گذرا و کوتاه به آن حادثه فضیلت آفرین بود.(2)مرحوم سید بن طاووس پس از گزارش مفصّلی که از رویدادهای این روز بزرگ می آورد، شانزده کرامت و معجزه مخصوص این روز را برشمرده،می نویسد:«روز مباهله پیامبر اکرم (ص) با نصارای نجران،روز بزرگی بوده که در بر دارنده چندین معجزه و کرامت است از جمله:
1.دراین روز،خداوند جلّ جلاله برای اوّلین بار باب مباهله را که جدا کننده حق از باطل است،درآیین اسلام گشود،آن گاه که منکران برهان های روشن را نپذیرفتند.
2.دراین روز، سر بلندی خداوند و رسول او آشکارگردید، زیرا نصارای اهل کتاب واداربه پذیرش ذّلت، پرداخت جزیه وتسلیم فرمان و خواست نبوی(ص) شدند.
3.روزمباهله روزی بود که سرا پرده های نیرو های الهی و قدرت نبوی برافراشته شد و افراد را فرا گرفت.
4.روزمباهله،روزی بود که رسول خدا (ص) از مقامات بلند و اختصاصی اهل بیت (ع) پرده برداشت.
5.روزمباهله،روزی بود که خداوند این حقیقت راروشن ساخت که امام حسن و حسین(ع) با وجود خردسالی از اصحاب رسول خدا (ص) و کسانی که در راه رسالت جهاد کردند، برای مباهله شایسته تر و سزاوارترند.
6.روز مباهله، روزی بود که خداوند این نکته را آشکارساخت که دخت بزرگوار رسول خدا،حضرت فاطمه زهرا(س) در مقام مباهله،از پیروان و افراد شایسته و مورد عنایت رسول خدا (ص) شایسته تر است.
7.روزمباهله روزی بود که خداوند این حقیقت را بیان کرد که مولا علی بن ابی طالب (ع)جان و نفس رسول خدا و از معدن ذات و صفات اوست،اراده خدا است و اگر چه این دو بزرگواراز لحاظ صورت و ظاهر با هم متفاوت هستند اما در باطن و معنا در تمام فضیلت ها، وحدت دارند.
8.روز مباهله،روزی بود که تا آن جا که ما از احادیث و روایات صحیح سراغ داریم هیچ روزی مشابه آن در تاریخ اسلام وجود ندارد.
9.روزمباهله، روزی بود که زبان مدّعیان بسته شدو خداوند آشکار ساخت که اهل بیت (ع) ازتمامی تقرّب جویندگان به او از راه اطاعت و عبادت، نزدیک او گرامی تر هستند.
10.روز مباهله، روز تعیین «برهان صادقی» است که خداوند در آیات مقدّس قرآن بدان دستور داده است.
11.روزمباهله برای تصدیق صاحب نبوّت از تحدّی و هماورد طلبی قرآن رساتر و دلالت آن از تحدّی رسول اکرم (ص) با قرآن آشکارتراست، زیرا مشرکان در برابر قرآن گفتند: «لو نشاء لقلنا مثل هذا؛ اگر می خواستیم ما نیز می توانستیم مشابه آن سخن را بگوییم».-اگرچه سخن آنان مدعا و بهتانی بیش نبود-اما نصارا در برابر مباهله اقدام به انکار آن نکردند و به خاطر ظهور حجّت و نشانه های نبوّت تسلیم شده و حاضر به مباهله نگشتند.
12.درروزمباهله، خداوند با روشن کردن برتری اهل بیت (ع) که به صفات الهی آراسته بودند،آتش جنگ را خاموش کرد و جان مسلمانان را از رنج جهاد نگاه داشت». سیّد بن طاووس در پایان می نویسد:«روزمباهله، بزرگ تر از آن است که ما بدان اشاراتی داشتیم زیرا ما فقط بخشی از فضیلت های آن را که خداوند ما را بدان رهنمون شده بود، یادآور شدیم بنابراین این روز یکی از بزرگ ترین روزهای بشارت و گرامی ترین روزهای نیک بختی است ازاین رو شایسته است که در آن مجالس و محافلی برای تشکر از خداوند و ستایش او -جلّ جلاله- تشکیل گردد و نیز سزاوار است که در این روز به اندازه عزّت و سربلندی اهل بیت (ع) بدان توجه شده و ازآن تعظیم شود».
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۲۵
حدیث

امام علی(علیه السلام ) نفس پیامبر(صلی الله علیه و آله)

شیعیان، براساس ادله گوناگون عقلی، قرآنی، روایی و تاریخی، باور دارند که امام علی علیه‌السلام وصی و خلیفه بلافصل پیامبر(ص) پس از مرگ اوست و حوادث بعد از رحلت نبی‌مکرم اسلام و خلافت سه تن از صحابه، یکی پس از دیگری، هرگز به این جایگاه خدشه‌ای وارد نمی‌کند؛ یکی از ادله روشن شیعه بر وصایت امام علی از پیامبر، که مورد اتفاق عالمان شیعی و سنی است، آیه مباهله است؛ داستان مباهله از اینجا شروع می‌شود که گروهی از مسیحیان نجران خدمت پیامبر آمده و خواهان مباحثه و مناظره پیرامون حقانیت دین اسلام می‌شوند؛ پیامبر با آنان وارد محاجه می‌شود و آنچه از استدلال و استناد طلب می‌کنند، ارائه می‌کند؛ اما آنان مجاب نمی‌شوند و بازهم ادعا می‌کنند که حقانیت ادعای پیامبر را باور نمی‌کنند؛ از این رو پیامبر آنان را به مباهله فرا می‌خواند؛ استدلال به این آیه برای اثبات عصمت و وصایت و خلافت امام علی از پیامبر به فقره «وانفسنا و انفسکم» بازمی‌گردد که خداوند علی را نفس پیامبر خوانده است؛ حال برخی با شبهه در اینکه در آیه مباهله، امام علی نفس پیامبر باشد، خواسته‌اند استدلال به این آیه را زیر سؤال ببرند؛ در نوشتار حاضر با توجه به یکی از این گونه شبهات، به بررسی آن پرداخته شده است.
* * *
برخی‌ها شبهه می‌کنند که طبق روایات اهل سنت، آیه مباهله در شأن رسول خدا و امام علی و حضرت فاطمه و حسن و حسین- علیهم‌السلام- نازل شده است؛ در این آیه، برخلاف نظر شیعیان، امام علی مانند حسن و حسین- علیهم‌السلام- از فرزندان رسول خدا به‌شمار می‌آید؛ یعنی امام علی مصداقی از مصادیق ابنائناست نه مصداق انفسنا! در نتیجه کسی نمی‌تواند برای اثبات خلافت و وصایت امام به این آیه استناد کند و بگوید امام علی(ع) نفس پیامبر است تا خلافت بلافصل امام علی را ثابت کند؛ بلکه نهایت استفاده‌ای که از این آیه می‌شود این است که آن امام مورد ستایش خداوند قرار گرفته است!
 یکی از آیاتی که برای اثبات امامت امام علی(ع) به آن استناد می‌شود؛‌آیه مباهله است:«هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده،‌(باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را بخوانیم و شما فرزندان خودرا و ما زنان خود را بخوانیم و شما زنان خود را و ما نفس‌های خودمان را بخوانیم و شما نفس‌های خودتان را؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم!»(آل عمران/61)؛ در آن زمان رسم بر این بود که اگر دو نفر یا دو گروه بر سر مسئله‌ای اختلاف داشتند و نمی‌توانستند یکدیگر را قانع کرده و حقانیت خود را اثبات کنند، قرار بر این می‌گذاشتند که همدیگر را نفرین کنند؛ پس از نفرین، هر فرد یا گروهی که بر حق نبود، مورد عذاب الهی قرار می‌گرفت و حقانیت فرد یا گروه دیگر به اثبات می‌رسید؛ بنابر نظر شیعه و بسیاری از اهل سنت، مقصود از نسائنا، حضرت فاطمه، مقصود از ابنائنا حسن و حسین و مقصود از انفسنا امام علی(ع) است و پیامبر امام علی را نفس خویش معرفی کرده است؛ با این توصیف، عده‌ای از وهابیان تلاش دارند که با اعمال نوعی اجتهاد در مقابل نص، بگویند که واژه ابنائنا شامل امام علی هم می‌شود و او از فرزندان رسول خدا شمرده شده است، نه نفس آن حضرت و انفسنا فقط بر خود پیامبر قابل انطباق است که در ادامه مفهوم انفسنا را از لحاظ معنا و مصداق بررسی کرده و معنای روشنی از آیه مباهله ارائه خواهیم داد.
امام علی، مصداق «انفسنا» در آیه مباهله
براساس تفسیر مستند به روایات، شیعه و سنی باور دارند که مقصود از انفسنا در آیه مباهله، امام علی(ع) است و این آیه با اثبات نفسیت امام برای پیامبر، سند روشن و قوی‌ای بر عصمت، و وصایت امام از پیامبر است؛ این تفسیر، هم با معنای لغوی کلمه همخوان است و هم با روایات پرشمار شیعه و سنی تایید می‌شود؛ مع‌الوصف عده‌ای می‌خواهند برخلاف این دو دلیل مهم، بگویند که مراد از انفسنا شخص پیامبر است نه امام علی؛ زیرا تعبیر فراخواندن نفس، به معنای آوردن خود، در بین عرب از قدیم معمول بوده و همواره در کلام‌شان استعمال شده است!
در نقد این تفسیر از کلمه انفسنا گفتنی است: اولا:‌ بسیاری از علمای اهل سنت، ذیل آیه مباهله گفته‌اند که مراد از «انفسنا» پیامبر اسلام و امام علی(ع) است؛ چنان که حاکم نیشابوری به سند صحیح از جابربن‌عبدالله انصاری، قصه ورود عاتب و سید و شرفیاب شدن به محضر رسول خدا را نقل کرده و در آخر آن می‌گوید:‌«... و در حق آنها نازل شد: «فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...» آنگاه جابر می‌گوید:‌ مراد از «انفسنا و انفسکم» رسول خدا و علی و مراد از «ابنائنا» حسن وحسین و مقصود از «نسائنا» فاطمه است». در نتیجه معرفی امام علی به عنوان فرزند پیامبر و نه نفس او، نوعی اجتهاد در برابر نص محسوب می‌شود؛ زیرا طبق این روایت امام علی نفس پیامبر شمرده شده است!
ثانیا: برخی از علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که تفسیر مذکور از لحاظ ادبی هم اشکال دارد؛ زیرا معقول نیست که انسان خودش را دعوت کند؛ بلکه همواره دیگری را می‌خواند؛ مگر اینکه مجازا قائل به چنین معنایی شویم و روشن است که همیشه اصل بر معنای حقیقی است مگر اینکه خلاف آن با قرینه، اثبات شود و در اینجا قرینه‌ای بر معنای مجازی وجود ندارد!
ثالثا: اگر احتمال مصداقیت امام برای ابنائنا را بپذیریم، لازمه آن این است که کلمه «انفسنا و انفسکم» زائد باشد؛ زیرا شخص پیامبر داخل در جمله «تعالوا ندع» است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۱:۴۱
حدیث